استغفرالله الذی لا اله الا هو الحی القیوم، الرحمن الرحیم، بدیع
السموات و الارض، من جمیع ظلمی و جرمی و اسرافی علی نفسی و اتوب و الیه.
آمین یا رب العالمین
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
امام زمان
(عجّل الله تعالى فرجه الشّریف) فرمود: بر شما واجب است و به سود شما خواهد بود که
معتقد باشید بر این که ما اهل بیت رسالت، محور و اساس امور، پیشویان
هدایت و خلیفه خداوند متعال در زمین هستیم.
مطالب بایگانی شده
پیروان همه ادیان از آموزههای دینی و کتاب مقدس خود دفاع میکنند، زردشتیها، مسیحیها، یهودیها، هم چنین بودایی و هندو و غیر اینها، هر یک همانند مسلمانها دین خودشان را حق میدانند و بقیه را باطل و خرافه میپندارند، با توجه به این موضوع به چه دلیل میتوان گفت: تنها اسلام دین حق و مورد رضایت خدا است و سایر ادیان باطل است؟ چون اگر گفته مستند به آیات و روایات باشد مورد قبول غیرمسلمان نیست.
پاسخ:
قسمت اول
حقانیت دین اسلام حقیقتجوئی و حقطلبی یکی از ویژگیهای مهم بشریت است. دستیابی به حق معلول عوامل و شرایطی است که باید انسان حقطلب همواره درصدد فراهم کردن آن باشد. معیارهایی که حقانیت دعاوی را اثبات میکند، باید شناخت. و ادعای خود را با آن سنجید. اسلام به عنوان دین حق و تأمین کننده سعادت و خیر حقیقی انسانها، با معیارهای خردپذیری، جامعیت و کمال، مورد ارزیابی و سنجش قرار گرفته است. و با شاخصههای مزبور مطابقت دارد و منطقاً از حقانیت برخوردار است. برای اینکه بتوانیم حقانیت دین اسلام را به گونه مختصر به اثبات برسانیم، بحث خود را در محورهای: خردپذیری گزارهها و آموزههای دین اسلام، جامعیت دین اسلام و کمال و خاتمیت این دین متمرکز میکنیم. الف. خردپذیری دین اسلام: آموزههای هر دینی که با خرد و عقل همسانی داشته باشد، نشانه آن است که از حقانیت برخوردار است. زیرا عقل و دین هر دو از سوی خداوند متعال به انسان عطا شده است و خداوند که عالم به نیازهای او است، عقل و دین را تأمین کننده سعادت و خیر حقیقی او قرار داده است و لذا معنا ندارد که دینی از سوی خداوند تشریع شود و با عقل، که در وجود انسان به ودیعت نهاده شده است، در تنافی و تعارض باشد. بر اساس حکمت خداوند و قدرت بیپایان او در مییابیم که آموزه دین حق، همواره باید با عقل و خرد هماهنگ و همساز باشد. وقتی آموزههای دین اسلام در پیش آفتاب عقل قرار میگیرند، مشخص میشود که هیچگونه تعارض و تضادی میان آنان وجود ندارد. چنان که برخی از خاورشناسان معترفاند که: «اسلام از مطالبی که با عقل و خرد سالم در ستیز است، کاملاً منزه است. در حالی که مطالب عقلستیز در میان ادیان نمونههای زیادی دارد.»[1] در اسلام مزید بر اینکه تمام اصول اعتقادی اسلام خردپذیراند، هیچ گزاره و آموزهای در سراسر قرآن و متون دینی آن یافت نمیشود، که با عقل در ستیز و تضاد باشد به همین جهت عدهای از مستشرقان اذعان کردهاند که قرآن اضافه بر همه محسنات، دو نکته اساسی و قابل توجه دارد: الف. هیچگاه در قرآن صفات نقص و جنبههای اغراض و هواهای نفسانی، به خداوند نسبت داده نشده است. ب. هیچ بیانی که با اخلاق و تقوی معارض باشد؛ در قرآن وجود ندارد. قرآن به حدی از این نواقص منزه است که به کوچکترین تصحیح و اصلاحی نیازی ندارد. برخلاف کتب یهود.»[2] ب. جامعیت دین اسلام 1. ب. تبیین جامعیت: «جامعیت دین اسلام، نسبت به اهداف و رسالت آن قابل بررسی است؛ بنابراین معنای جامعیت اسلام، این نیست که تمام نیازهای مادی و معنوی بشر از قبیل صنعت و تجارت و تولید و... از متون دینی قابل استحصال است. و انسان از تدبر و تفکر در شیوهها و روشهای زندگی بینیاز باشد. اسلام نیامده است که اندیشه و تلاش بشری را در راه کسب تجربه و مهارت افزون، جهت آسایش و رفاه بیشتر، تعطیل کند، و برنامه ثابت و غیرقابل تغییر برای امور متعارف بشر، تحمیل کند. بلکه اسلام برای هدایت و تأمین سعادت واقعی بشر، برنامه دارد. و برای اینکه هدایت و سعادت واقعی بشر فراهم شود؛ هیچ چیزی را فروگذار نکرده است».[3] روی این حساب، دین اسلام در زندگی دنیائی چه در مسائل فردی، و چه در مسائل اجتماعی دخالت میکند؛ ولی دخالت دین هرگز به معنی نفی و طرد، علوم تجربی و فنون مختلف در ابعاد گوناگون نیست. بلکه دخالت اسلام برای آن است که انسان هم در مسائل فردی خود جهتدار و هدفمند حرکت کند و هم در مسائل اجتماعی خود به سوی اهداف متعالی و کمالبخش به پیش برود. بنابراین در جامعیت دین اسلام، نکات ذیل را میتوان معیار قرار داد. 1. قرآن و اسلام، شعار و قانون جهانی و عمومی داشته باشد. مخصوص یک ملت و یک نژاد نباشد، بلکه گستره وسیع جغرافیایی انسانیت را شامل باشد. 2. تمام نیازهای اصیل فطری و طبیعی انسانها را در برگیرد. 3. قانون و دستورات اسلام و نیز آموزههای معرفتی او واقع بینانه، عادلانه و مفید باشد. 2. ب. ارزیابی جامعیت اسلام: الف. قرآن خود را کتاب جهانی معرّفی میکند: «و ما هو الا ذکر للعالمین»؛[4] قرآن جز یادآوری برای جهانیان نیست: «جاوید و پربرکت است خدایی که قرآن را بر بندهاش فرو فرستاد؛ تا برای تمام جهانیان هشدار و انذاری باشد.» این قرآن به من وحی شده است. تا با این قرآن، شما را و کسانی را که پیام قرآن به آنان میرسد، بیم دهم.[5] آیاتی که شعاع هدایت و مسئولیت قرآن را روشن میکند، فراوان است. از همین آیات فوق به دست میآید که قرآن کتاب جهانی است. نه مخصوص یک نژاد و قوم. پس یکی از معیارهای جامعیت قرآن جهانی بودن است، و قرآن خود را جهانی معرفی میکند. ب. قرآن شامل نیازهای فطری و طبیعی بشر است. قرآن قانون کلی هدایت است و برای هدایت و سعادت انسان تمام ابعاد وجودی انسان را مدنظر قرار داده است، «قرآن به سوی حق و به راه راست هدایت میکند».[6] و بر جامعیت خود گواهی میدهد: این کتاب را که شامل همه امور است، بر تو فرستادیم. قرآن کتاب هدایت و رحمت و بشارت برای مسلمانان است.»[7] «اسلام دین فطری است، خصوصیت دین فطری، این است که تجهیزات وجودی انسان لغو نگردد، بلکه حق هر یک از آنها ادا شود. و جهازات مختلف و متضاد، مانند قوای گوناگون عاطفی و احساسی، که در هیکل وی قرار داده شده است؛ تعدیل شده و به هر کدام از آنها، در حدی که مزاحم حال دیگران نباشد، رخصت عمل داده شود. در نتیجه بر انسان عقل حکومت کند نه خواست نفس و نه غلبه عاطفه و احساس»[8]؛ با این فرض، اسلام دین فطری است. چنان که فرموده: «پس روی خود را متوجه آیین خالص و حقگرای پروردگارت کن. این فطرتی است، که خداوند انسانها را بر آن آفریده، دگرگونی در آفرینش الهی نیست، این است آیین استوار.»[9] پس دین حق هم جامع است، و هم جاودانه. در واقع به رسمیت شناختن انواع نیازهای انسان، اعم از مادی و معنوی و تعدیل و پرورش آنها، اسباب وعوامل جاودانگی یک دین را ممکن میسازد. روی این حساب، اسلام با رسمیت دادن به تمام نیازهای بشری و تعدیل آنها، از حقانیت برخوردار است. به همی جهت «ژول لابوم فرانسوی»[10] میگوید: اسلام بر اساس قوانین جاری در طبیعت، امیال غریزی و فطری را رسمیت بخشیده و به آن در حد اعتدال و تا مرز ضرورت جسمی و روحی، اهمیت داده است. و حتی دستور صریح داده است که امیال و غرایز خود را اعمال کنید، برخلاف زهد و اعراض از دنیا که شیرازه اغلب مذاهب دنیا است. از این قبیل است، اصل قصاص، برای تشفّی غریزه خشم و انتقام معقول و مباح بودن جنگ برای ادامه بقاء، طلاق و تعدد زوجات و محکوم کردن فقر و اجازه دادن به افراد برای مبارزه علیه فساد و ظلم، زیرا تمام این امیال از نیازهای فطری و طبیعی نشأت میگیرد. اسلام برای پیروانش تمام ویژگیهای ملل زنده و جوامع شایسته را در عروج به مراحل تکامل انسانی درنظر گرفته است.»[11]
ادامه دارد ....
-------------------------------- [1] . گوستاولوبون، تمدن اسلام و عرب، نشر کتابفروشی اسلامیه، سال 1358، چ سوم، ص 141، ترجمه سیدهاشم حسینی، با مقداری تلخیص و تصرف. [2] . جان دیون پورت، عذر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن، ترجمه سید غلامرضا سعیدی، نشر دار التبلیغ، بیتا، ص 111، با اندکی تلخیص و تصرف. [3] . ربانی، علی گلپایگانی، جامعیت وکمال دین، ص 16، نشر مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چ اول، 1379. [4] . قلم، 52. [5] . انعام، 19. [6] . احقاف، 30. [7] . نحل، 89. [8] . مراجعه شود به طباطبایی، علامه، سید محمدحسین، قرآن در اسلام، نشر طلوع، چ مشهد، بیتا، ص 13 ـ 14. [9] . روم، 30. [10] . ژول لابوم فرانسوی، (1791 ـ 1868) مستشرق و اسلام شناس مشهور که سه سال درباره قرآن تحقیق کرده است. [11] . اسلام از دیدگاه ژول لابوم، ترجمه و اقتباس محمد رسول دریابانی، نشر میثم، سال 1361، ص 49، و بعد از آن.